دیانادیانا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

*دیانا * الهه ی ماه

ماه هفتم

1391/8/22 8:47
2,005 بازدید
اشتراک گذاری

عکس های ماه هفتم

 

***یک آسمون قشنگ تقدیم به  یک نگاه تو***

 

دعایت می کنم هرشب به عطر میخک و مریم ******** الهی در دلت هرگز نباشد غصه و ماتم

  

مامانی بالاخره شش ماهت تموم شد. واسه خودت یه خانومی شدی. رفتارت اجتماعی تر شده. گل هر مجلسی شما هستی. هرجا میریم ادمارو زود دورت جمع می کنی. بچه هارو خیلی دوست داری. به شیطنت های اونا می خندی. شروع این ماهت خیلی خوب بود. به سفره ابوالفضل دختر خاله بابا اصغر و تولد دختر عمه یکی یدونه ات (ساینا جون) دعوت بودی. انشاله همیشه دلت شاد ولبت خندون باشه.

 

    عزیز دلم، وقتی برای واکسن پایان 6 ماهگی رفته بودیم شما یه کم گریه کردی . البته دلیل اصلی گریه ات این بود که نمی خواستی روی تخت بخوابی. بعد از تموم شد واکسن ها که بلافاصله برداشتمت گریه ات قطع شد.بعد با دلخوشی اومدیم خونه. یه ذره نق میزدی ولی خدا رو شکر تب نکردی . اینم چندتا عکس از بعد واکسن زدن. قربونت برم مامانی.

عزیز دل مامان، برات از این کوفته برنجی ها درست می کنم میذارم فریزر و شما هرروز ناهار یه دونه از این کوفته ها می خورین. البته هر هفته تنوع میدم به کوفته هات یه بار با گوشت گوساله و یه بار با گوشت مرغ.برا صبحانه هم یه روز حریره بادام ویه روز زرده تخم بلدرچین.شام هم سوپ یا آش. نوش جونت مامانی و البته اینم بگم که  مثل همیشه شیر مامان رو با ولع خاص می خوری که جای شکر داره.می ترسم تو هم مثل پسر خاله ناز نازیت تا 2.5 سالگی شیر مادر بخوری و ولکنه قضیه نباشی!!! اونم نوش جونت باشه عزیزم

به مناسبت عید قربان یه هدیه کوچولو برات خریدمستاره های فکری بودن که شما از دیدنش کلی ذوق کردی . اول به همشون دست زدی بعد روی شکمت جمع کردی و سپس تست مزه و درنهایت چون خوشت اومد جیغ هیجان رو سر دادی. مبارکت باشه گلم

 

 دانیال جون هم برات عیدی داد.بغل ست اشپزخونه باب اسفنجی. مژهدست گلش درد نکنه این عزیز دل خاله فلور . راستی پدر جون و مادر جون رفتن مشهد. قراره بزودی سوغاتی بخوری.خوشمزه

 صبح  روز عید قربان بابا اصغر ما رو برد ائل گلی. به هممون خیلی خوش گذشت . کلی عکس انداختیم.هوای تبریز سرد شده به همین خاطر لباس گرم پوشیدیم و دل رو زدیم به دشت ودمن. بدون شرح چند تا از عکس هاتو میذارم توی وبلاگت عزیز دل مامان و بابا.

  12 آبان سالگرد عروسی مامان فلوریا وبابا اصغر ، پدر جون ومادر جونه. یادش بخیر دخترم. یه عروسی فوق العاده زیبا که نه تنها از نظر ما عالی بود بلکه تا مدت ها ورد زبون همه فامیل شد. لباس عروسم رو نگه داشتم . دوس دارم یه بار دیگه اون لباس عروس خیلی قشنگ رو توی تن تو ببینم. خدا رو هزار مرتبه شکر که احساس صد در صد خوشبختی می کنم اونم به خاطر وجود بابا اصغر ته. می تونم به جرات اعتراف کنم که مرد رویا هم به واقعیت تبدیل شده. البته وجود دختر نازنینی مثل شما هم  این خوشبختی رو دو چندان کرده. عاشقتونم

به مناسبت سالگرد عروسی خانوادگی رفتیم دردر.خیلی خوش گذشت. این چندتا عکس رو یادگاری برات ثبت می کنم.

 

خاطره یک روز خوووووووووووووووووووووووووووووووووووب:

عزیز دل مامان وبابا، 16 ابان یه روز به یادماندنی برامون شد. عصر از دانشگاه زنگ زدن به مامان فلوریا. اقای اقبالی مسئول اموزش دانشکده بود. گفت تبریک میگم بهتون ،معدل کل تون تا به اینجا 19.41 شده انشاله پایان نامه رو هم با موفقیت تموم می کنید. ما به  داشتن دانشجوی مثل شما افتخار می کنیم. شما به عنوان دانشجوی نخبه انتخاب شدین و به اتاق فکر  معرفی شدین.وای منو که دیگه نگوووووووووووو،خیلی خوشحال شدم. بابا اصغر شما رو بغل گرفته بود و دوتایی ذول زده بودین به من. زود از آقای اقبالی پرسیدم حالا این اتاق فکر چیه؟؟؟؟ گفت رئیس دانشگاه و رئیس دانشکده ها با نخبگان جلسه میذارن و اون ها از فکر و ایده های شما استفاده می کنند. ما هم گفتیم باشه استفاده کنند! ایشون هم گفتن انشاله شاهد موفقیت شما توی دکترا باشیم منم گفتم اگه بچه بذاره!!بعدش هم سه تای شادی کردیم رفتیم دردر شیرینی خریدیم . امیدوارم یه روزی برسه که شاهد موفقیت های علمی نازنین دختر خودم باشم.

 

بابا اصغر عزیزمون 20 آبان رفته ماموریت. 5 روز طول می کشه. این اولین باری هستش که بعد از تولد دیانا بابا اصغر ماموریت میره. خیلی دوری سخته خیلی خیلیناراحت بعد از رفتن بابا اصغر دو تا از استعدادهای دیانا شکوفا شد. نیشخنداولی چهار دست وپا راه رفتن ، دومی دست زدن در حد حرفه ایتشویق.یه اتفاق بدی هم برامون افتاد و اون این بود که مامان فلوریا رفت وضو بگیره که شما رو توی تخت خودش گذاشت و دورت بالیش چید . یهو صدای تاراپی شنید بدو بدو اومد دید دیانا از تخت افتادآخ.ناراحت واقعا صحنه ی بدی بود. خیلی ترسیدم. دوتایی گریه می کردیم. ولی خدارو شکر به خیر گذشت و طوری نشد.لبخند فردای اون روز از طرف اداره پدر جون( بابای مامان) به مراسم تجلیل از بازنشستگان نیروی انتظامی دعوت بودیم. خیلی بهمون خوش گذشتلبخند. پدر جون سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامیه. پدر جون عاشق دیاناست . البته دیانا هم پدر جون رو خیلی دوست داره .این هم چندتا عکس از مراسم:

 بعد از مراسم رفتیم نون روغنی بخریم که پدر جون ودیانا باهم رفتن مغازه . آقای شاطر از دیانا خوشش اومده بود و براش یه نون کوچولو به اندازه کف دست درست کرده بود و بهش هدیه داده بودلبخند این هم از عکس نون روغنی مخصوص دیانا:

وقتی از مراسم  رسیدیم خونه مامان فلوریا داشت لباس های شما رو عوض می کرد که دید شما هی داری دست میزنی تشویق.انگار خواننده ی مراسم روت اثر گذاشته بود.چشمک مامان فلوریا هم خیلی ذوق کرد و بدو بدو رفت دوربین رو اورد و ازات عکس گرفته.قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (35)

مامان پانی
29 مهر 91 20:32
سلام خانمی وبلاگت اندازه یه دنیا قشنگه خیلی خوشم اومد دختر مامانیتو از طرف من ببوس راستی این قابهای خوشگل رو از کجا درست کردی اگه میشه ادرسشو بهم بگو


سلام بر پانی جون و مامانش، خوشحالم که بهمون سر زدید. حال دختر خوشگل و تپل ما چطوره؟ عزیزم توی وبلاگ پانی جون اسمشو مینویسم.
بابابزرگارسطو
29 مهر 91 20:56
شش ماهگي ديانا جون مبارك



بی نهایت ممنون .
فرشته مامان ضحا
30 مهر 91 7:54
الهي خاله قربونت بره مبارك باشه.يك ماه بزرگتر و خانوم تر شديميبينم كه داري با اون چشمهاي قشنگت به وبلاگ خودت نگاه ميكني گلم
پشت هر كوه بلند سبزهزاريست پر از ياد خدا
و در آن باغ كسي ميخواند كه خدا هست دگر غصه چرا؟
"آرزو دارم:
خورشيد رهايت نكند
غم صدايت نكند
ظلمت شام سياهت نكند
و تو را از دل آنكس كه همه هستي توست حضرت دوست جدايت نكند"


بی نهایت ممنونم خاله فرشته. حال دوس جون من چطوره؟ از طرف منو مامان از روی ماه ضحا جون ببوسید.بووووووووووووس
علامه كوچولو
30 مهر 91 8:44
سلام ناز گلم شش ماهگيت مبارك


خیلی ممنونمم.حال محمد باقر خوبه؟ واقعا پسر نازی دارین. خدا حفظش کنه.از طرف ما از روی ماهش ببوسید.
هدي
30 مهر 91 17:16
عزيزم تو آخر مارو با عكساي خوشگل ديوونه مي كني باب دلمون رفت.: خاله هفت ماهگيت مباركX
هدي
30 مهر 91 17:17
چه نيني خوش اخلاقي و چه مامان خوش ذوقي


خیلی ممنون خاله هدی جون از روی مه نیا جون ببوسید.
مرجان مامان آران
1 آبان 91 20:25
خیلی بانمک و توپولیه دختر نازت ماشالاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خدا حفظش کنه عزیزممممم
خوشحال میشم همدیگرو لینک کینیم با اجازت لینک کردم من عزیزم

با افتخار شما رو لینک میکنم. از روی دوس جون دیانا ببوسید.
مرجان مامان آران
1 آبان 91 20:42
عزیزم من لینکت کردم ولی نمیشههههههههه
بابابزرگ ارسطو
1 آبان 91 22:28
سلام
ماشاالله به ديانا جون

بابت نرم افزار هم ممنون آن را گرفتم و در آينده كه خوب ياد گرفتم بيشتر دعا گو خواهم بود


سلام، خواهش می کنم قابل شما رو نداشت.
آیدا
2 آبان 91 13:14
ای جانم دیانا جان چه ماهههههههههههههههههه خدا حفظش کنه ایشاله


سلام خاله جون، ممنون که به ما سرزدین . از روی دوس جون من ببوسید.





بابابزرگ گلشيد
4 آبان 91 18:03
سلام
ممنون كه به وبلاگ گلشي هم سر زدين

سلم ديانا جون برسونيد

خیلی ممنون. خدا نوه هاتون رو حفظ کنه. خیلی نازن.
هدی مامان مه نیا
5 آبان 91 16:12
سلام خاله ريال آفرین به مامان با سلیقه بااین کوفته های قشنگش، خاله عیدت مبارک[h
بی نهایت ممنون خاله جون. از روی مه نیا جون ببوسید
بابابزرگ ارسطو
5 آبان 91 21:31
سلام ماشاالله چه ژستي گرفته ديانا جون توي پارك
فرشته مامان ضحا
6 آبان 91 7:36
ديانا جون دست مامان مهربونت درد نكنه كه برات غذاهاي خوشمزه و متنوع درست ميكنه نوش جونت خاله.گوشت بشه به تنت ميبينم كه پارك رفتي و كلي بهتون خوش گذشته.انشاءال... كه هميشه خوش بگذره و شاد و با نشاط باشي ميبوسمت

ممنون خاله فرشته عزیز. انشاله دل همه بچه های دنیا شاد شاد باشه.

خاله فاطمه
6 آبان 91 13:14
دیانا جون خاله از اون کوفته برنجی ها واسه خاله هم نگه دارقربونت برم تو چقد خانوووووووووووووووووووم شدی اسباب بازیهاتم مثل خودت بامزنمامان فلور لاغر شدی ؟جای ما هم خالی تا با هم می رفتیم گردشانشااله همیشه به شادی

مامان قربونت بشه خاله فاطمه. شما تشریف بیارید تبریز اونوقت ما کوفته تبریزی مخصوص می پذیم. فاطی جون بلافاصله بعد زایمان به وزن اولیه برگشتم.خدارو هزار بار شکر می کنم وگرنه روم نمی شد به دانشگاه برگردم.روی ماهتو می بوسیم( من و دیانا)

هدي
7 آبان 91 16:37
خاله چقدر ناز شدي، با اون لپاي توپولي ، بااون لباس صورتي، عجب جاي با صفايي ، خوش به حالتون ، جاي مارم خالي كنيد ، راستي دخملي خيلي شبيه مامان فلوريا شه ، ان شاالله هميشه شاد باشيد.



ممنون خاله هدی جون ، اینقدر که شما تعریف کردین ما از خود بی خود شدیم. از روی مه نیا جون ما ببوسید.
مامان ارسطو
8 آبان 91 16:09
ممنون كه به وبلاگ ما سر ميزنيد
ماشاالله به ديانا جون [

بی نهایت از لطفتون ممنونیم. ولی خودمونیم هاااااااااااااا ارسطو جون واقعا بابابزرگ خیلی خوبی داره. خدا سایه بزرگترا رو از سرمون کم نکنه .
پگاه مامان آرتین
8 آبان 91 17:07
ای جان فدای توعروسک.کلا زمستونه شدی.من دلم می خواد بیام تبریز.ماشالا جیگرشده بااون لباسای نازومامان باسلیقش.گلم عروسی داداشم بود یکم سرم شلوغ بود


خاله پگاه دلم واسه دوس جونم خیلی تنگ شده بود. انشاله همیشه سرتون سرگرم عروسی و شادی باشه.


فرشته مامان ضحا
9 آبان 91 15:07
واي ديانا جون 2 عكسي كه ماماني تازه گذاشته چه قدر نازهستن دوست عزيزم فلوريا جان،يك سوال فني ازت داشتم در مورد اين قالبهاي عكس.من هر كاري ميكنم كه نام اين نرم افزار وسط عكسهايي كه از ضحا گرفتم نيافته،نميشه ميتوني راهنماييم كني.قربانت

خیلی ممنون خاله جون.
عزیزم چون شما نرم افزار رو دانلود کردی واسه همین اسمش بصورت تبلیغاتی میاد. این نرم افزار پولیه.

هدی مامان مه نیا
10 آبان 91 18:06
از روزگار اموختمـــ بغضهایمـــ را نگویمــــ..... گاهیــــ سبك نشومـــ سنگینترمــــ..... همیشهــــ حرف از رفتنهاست كاشــــ او بیایدوغافلگیرمــــ كند....
فرشته مامان ضحا
14 آبان 91 8:33
سالگرد عروسيتون مبارك باشه.انشا الله كه به پاي هم پير بشيد و هميشه خوشبخت باشيد.از صورت ديانا جون ببوس


بی نهایت ممنونم فرشته جون . تو هم از صورت ماه ضحای من ببوس.
بابا بزرگ ارسطو
16 آبان 91 19:35
سلام ممنون به خاطر محبت هاتون صد بوسه از طرف من و ارسطو ومامان ارسطو تقديم به ديانا جون
طاهر پسر باباش
16 آبان 91 23:09
ای جااااااااااان ، شبیه فرشته هاست. پاک و معصوم و دوست داشتنی خدا براتون نگهش داره


از لطفتون بی نهایت ممنونم. راستی این همه مامان براتون زحمت کشیده اونوق می نویسین طاهر پسر باباش!!! پس مامان کجا رفت؟؟؟ طاهر پسر مامان وباباش!
بابابزرگ ارسطو
17 آبان 91 11:37
ايول وماشالا به ديانا جون كه مامان نخبه داره
من كه حسوتيم شد ولي نه شوخي كردم خوش به حال بابا اصغر كه خانم به اين زرنگي داره انشاالله ديانا جون هم نخبه ميشه .


ممنونم از لطفتون بابابزرگ مهربون.دعا کنید که به هدف اصلیم برسم که اون هم قبولی توی دکتراست.
فرشته مامان ضحا
17 آبان 91 15:27

هزاران هزار آفرين به دوست جون خودم كه نخبه شده.انشاءالله شيرينيه دكتراتو بخوريم.اين گلها از طرف من تقديم به شما


خیلی ممنون فرشته جون. هزار بوسه تقدیم به شما

طاهر پسر مامان و باباش
17 آبان 91 19:22
این دیانا خانووووومم عجب مامان نکته سنجی داره ها البته که عزیزترین کسی که تو زندگیم سراغ دارم مامانمه

من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
...
من بدهکار توام ای مادر!



حالا که بدهکارین پس زودتر به فکر تسویه حساب باشین!
یه عروس واسه *ام طاهر* بیارین و مارو برا عروسی حتما دعوت کنید.منتظریم هاااااااااا








طاهر پسر مامان و باباش
19 آبان 91 15:13
چی ؟؟؟ در موردش خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من با کارم ازدواج کردم پس شما همین طور منتظر بمونین


پس اونقدر کار کنید که اخر سر مثل محلول هاتون رسوب بدین.موهاتون رو که از دست دادین!!! کمپلکس هم که تشکیل نمیدین! پس نتیجه می گیریم که شما جزء گازهای نجیب هستید! ایشاله دکترا قبول بشین


طاهر پسر مامان و باباش
19 آبان 91 20:10
کل زندگیمو تو 6 ماه اخیر برام تو یه جمله خلاصه کردین راستی انتخاب شایسته جنابعالی رو هم به عنوان دانشجوی نخبه تبریک عرض می نماییم منم همین آرزو رو برا شما و همسر محترمتون دارم... ان شا الله هرسه تامون باهم قبول میشیم. به امید اون روز


خیلی ممنوم ، شما خودتون یه پا دانشجوی نخبه هستین و صد البته افتخار ما. دیانا هم به داشتن دایی مثل شما افتخار می کنه هااااااااااااااا. ما که از زمان کارشناسی همکلاسیم ایشاله دکترا هم با هم باشیم.خیلی خیلی ارادتمندیم
هدی مامان مه نیا
20 آبان 91 23:46
______♥█████████♥_______♥█████████♥
_____♥█████████████♥___♥███████████♥
___♥█████████████████♥████♥________♥████♥
__♥████████████████████████♥___________♥███♥
_♥███████████████████████████♥__________♥███♥
♥████████████████████████████████♥_____♥███♥
♥█████████████████████████████████♥___♥███♥
♥██████████████████████████████████♥_♥███♥
_♥██████████████████████████████████████♥
__♥████████████████████████████████████♥
____♥████████████████████████████████♥
______♥████████████████████████████♥
_________♥███████████████████████♥
____________♥██████████████████♥
______________♥█████████████♥
_________________♥████████♥
___________________♥████♥
____________________♥██♥]

           ♥          ♥

                   ♥                     ♥

             ♥                   ♥

              ♥

           ♥                   ♥       ♥

                      ♥
                             ♥      ♥

    ♥         ♥

     ♥

             ♥         ♥



             ♥                   ♥

  ♥             ♥

     ♥

           ♥           ♥
                   ♥                     ♥
 ♥                     ♥

             ♥                   ♥

              ♥
♥             ♥
     ♥

           ♥           ♥

                   ♥                     ♥

             ♥                  ♥

              ♥

           ♥        
تبریک میگم ، هم بابت معدلتون و هم سالگرد ازدواجتون.


بی نهایت ممنونم هدی جون.

پگاه مامان آرتین
21 آبان 91 19:57
کجایی عسلم دلم تنگ شده.


تقصیر مامان فلوریاست. داره برای سمینار مقاله می نویسه.
طاهر پسر مامان و باباش
22 آبان 91 22:36
از این به بعد هر وقت بخوام نون بگیرم میام دیانا رو ازتون می گیرم. نون اضافی ، حق مسلم ماست


حالا کجاشو دیدین ! یه بار هم با خاله سونیای دیانا رفته بودیم خرید به خاطر دیانا 10 هزار تومان تخفیف گرفتیم!خاله سونیا هم همین پیشنهاد رو به من کرد.
فرشته مامان ضحا
23 آبان 91 8:33
الهي بگردم،ديانا جون از تخت كه افتادي،طوريت كه نشد مامان فلوريا از اين به بعد بايد بيشتر مواظب ديانا جون باشي.ضحا هم چند باري از تخت افتاده بود( بيشتر ساعت 4 صبح)
ديانا جون خاله قربونت بره كه قشنگ دست ميزني آفرين به اين گل دخترمون


ممنون خاله جون، خدا رو شکر هیچی نشد فقط خیلی ترسیدیم.دیگه 24 ساعته چشممون بهشه. فرشته جون هر آهنگی که از تلوزیون پخش میشه دیانا دست میزنه. مرحله بعدی اموزش بوس فرستادن.از الان یه بوس به ضحا جون میفرستیم. بوس

مامان کورش
23 آبان 91 17:49
سلام عزیزم چقدر دیانا جون وخوشگل وناز خدا حفظش کن وبلاگ خیلی زیبایی دارید عزیزم 7 ماهگیت هم مبارک باشه راستی قابهای خیلی زیبایی هم گذاشتید میشه ادرسش به من بدید ممنون گلمم


سلام عزیزم، بی نهایت از لطفت ممنونم. این فریم ها ماله یه نرم افزاریه.بازم بهمون سر بزنید.
زینب مامان امیرعلی
27 آبان 91 22:34
سلام گل خاله.چه ماه شدی
تبریک میگم...ایشالا همیشه موفق باشی.
چه لباس نازی داره دیانا جونم.خودت بافتی؟
خیلی بهش میاد.


سلام خاله زینب،خوبید؟ امیر علی جون خوبه؟ با چشمای قشنگتون می بینید خاله جون.ما از این هنرها نداریم ! خاله ام برا دیانا بافته.البته قابل شما رو نداره هااااااااااا. از روی امیرعلی جون ببوسید.دوستون داریم


الهام مامان تيانا
21 آذر 91 12:57
اي خدا چكار كنم ؟
دارم از ذوق ميميرم
خدا برات حفظش كنه الهي


فدات شم عزیز. خدا ماه پیشونی تو رو هم حفظ کنه. تیانا جووووووووووون واقعا خیلی دلبرهههههههههههههههه. یه بوس به روی ماهش