فارغ التحصیلی مامان فلوریا
سلام به همه ی دوستان گلللللللللللللللللللللللللللم . ممنون از لطف همتون که در نبود من پیغام گذاشتین و برام ارزوی موفقیت کردین.
17بهمن جلسه دفاع از پایان نامه ام به نحو احسنت برگزار شد.اولش بگم که من از سال 83 دانشجوی همین دانشگاهم ، در مقطع کارشناسی شیمی کاربردی خوندم و در مقطع کارشناسی ارشد گرایشم شیمی الی بود، به خاطر همین روابطم با اساتید خیلی صمیمی و دوستانه است. استاد راهنمام بهم گفته بود حتما دیانا رو بیار و به خاطر همین کلی تیپ زدیم و رفتیم جلسه. منو بابا اصغر زودتر رفته بودیم . دیانا جون با پدر جون اینا اومد. شدیدا خوابش میومد و طالب معی( شیر) بود ولی تا اخر جلسه دوام اورد.چون مامان فلوریا دانشجوی شناخته شده ی دانشگاهه واسه همین خیلی ها اومده بودن حتی از اساتید گرایش های دیگه . راستی دانیال هم اومده بود. خیلی پسر مودبی بود.اینم بگم که بابای دانیال ( شوهر خواهر مامان فلوریا) خودش استاد دانشگاه و همچنین معاون دانشگاه صنعتی سهند تبریزه و از طرفی دوست صمیمی داور جلسه بود.جلسه راس ساعت 15:30شروع شد. مامان فلوریا با اعتماد به نفس تمام شروع کرد به سخنرانی. از خود تعریف نباشه واقعا عااااااااااااااااااااالی برگزار شد. اخر سرم 3 تا از من سوال پرسیدن و با نمره* 20 *بالاخره فارغ التحصیل شددددددددددددددددددددددم . راستی معدل کل کارشناسی ارشدم 19/71 شد.حالا پیش به سوی دکتراااااااااااااااااااااااااااااااا. به امید موفقیت همه دوستان.
کوچولو ترین دانشجوی دانشگاه: ببخشید به من ورقه ی امتحانی نمیددددددددددددددددین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیانا و بابا اصغر کنار میز پذیرایی
دیانا و پدر جون توی یکی از کلاس ها
مامان فلوریا داره سخنرانی می کنه منو پدر و دانیال اومدیم توی یکی از کلاس ها داریم نقاشی می کشیم.
اینم چندتا عکس از دلبری های این چند روز دیانا جون:
کجا رفتی خانومی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اددددددددددددددددددددددددددددی مامان
می خوام اثر هنری خلق کنم
دیانا در شهر بازی
داری به کی چپ نگاه می کنی مامانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این خرگوشه اومده بود پابوس دیانا.
دیانا وخونه تکونی:
می خوام لوستر پاک کنم دستمال رو بدین به من
تست نردبان!!!!!!!!!!!!! خوشمزه است دخترررررررررررررررررررم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!