نوروز 1394
***تازا ایلده، سنه گون کیمی پارلاق ، چای کیمی آخارلی حیات آرزولایرام***
سلام به روی ماه دختر ناز مامان و بابا
عیدت مبارک عزیزم، ایشاله سال خوبی در کنار هم داشته باشیم
والله سال 93 اونقدر مشغله ام زیاد بود که نتونستم حتی پیشرفت هاتو بنویسم ولی الان که
توی تعطیلات عید هستیم همه رو بصورت فشرده برات میگم.
اول از همه بگم که از اول بهمن 93 پاتو کردی توی یه کفش که حتی پوشک شبانه هم
نبندم ! اتفاقا پوشکات هم تا صبح تمییز میموند ولی هی با خودم می گفتم نه زوده ! اخر سر
بابا اصغر گفت ، بابا بچه خودش امادگیشو داره ولش کن دیگه، بذار راحت بخوابه . منم با ترس
و لرز قبول کردم و از 15 بهمن کلا از پوشک ازاد شدی و جالب اینجاست که حتی یک بار هم
جاتو کثیف نکردی . اگه دستشویی هم داشتی پامیشی می گی. هزار ماشاله به دختر نازم
شعرهایی که بلدی:
اتل متل توتوله * عمو زنجیر باف* الکمو دولکم* یه توپ دارم قل قلیه* کلاغ میگه قار قار*
تولدت مبارک ای گل دوست داشتنی
رنگ هاییی رو که تا الان یاد گرفتی:
آبی * صورتی * قرمز* نارنجی * بنفش* سیاه * سفید*سبز * زرد*قهوه ای
اعداد رو تا ده بلدی بشماری
صلوات فرستادن رو بلدی
ورزش مورد علاقه ات شناست
به پخت وپزم علاقه داری و همیشه سر اجاق گاز وایمیستی ببینی من چیکار می کنم
همچنان سر لباس پوشیدن مشکل داریم و اصلا پیشرفت نداریم
به نقاشی و رنگ آمیزی علاقه ی زیادی داری برا همین منم یه آلبوم هنرمندیهای دیانا رو
برات درست کردم و همه ی هنرهاتو که برام خیلی ارزشمند هستند میذارم اونجا.
یه بازی با هم می کنی به نام دو به دو وصل کن من شکل می کشم و تو اونایی رو که
بهم شبه هستند بهم وصل می کنی. اول با نقطه شروع کردیم بعد به انواع اشکال رسیدیم
از اشکال هندسی هم : دایره ، مربع ، مثلث
اسم همه ی فامیل رو هم بلدی
توی حرف زدن هم که بلبل خان تشریف داری
اسم حیوانات و میوه هارم بلدی
برا خودتم شربت ابلیمو درست می کنی خودشم به تنهایی و بدون کمک ما
به محض شنیدن اذان میگی بدو بدو نماز بخون و خودتم به ما نگاه می کنی و حرکات ما رو
انجام میدی. قربون اون دل کوچیک و مهربونت برم عزززززیززززم
هر شب خودت مسواک میزنی
**********************************************
خووووووب بریم سر وقت عید امسالمونم:
عید سال قبل کجا بودی عید امسال کجا یه پا تو محراب، یه پا لب آب
سال قبل کنار خانه ی خدا بودیمو بهترین سال تحویل رو داشتیم و به ارزوهای شیرین
خودمون توی اون سال رسیدیم. کلا سال 93 سال پربرکتی برای خانواده ی ما بود.
بهمن سال 92 برای تدریس توی دانشگاه اقدام کردم . بعد از کلی مصاحبه و گزینش درست
یک روز مونده به سفر حج مون از سازمان زنگ زدن و گفتن گواهی تایید صلاحیت استادیتون
از تهران صادر شده . این بهترین خبر سال 92 بود که شنیده بودم. سال تحویل 93 ، کنار کعبه
سه تا ارزو کردم که دوتاش به لطف خدا محقق شد و مامان فلوریا توی دانشگاه پیام نور و
دانشگاه آزاد شروع به تدریس کرد. یعنی فقط و فقط لطف خدا بوده و بس ! یکی از بهترین لحظات عمرم وقتی بود که کد استادیمو دادن حس خیلی خوبی بود . البته ما مدرسی بیش نیستیم و تا جایگاه رفیع ،فاصله ها داریم . برنامه ی دانشگاهیمو طوری تنظیم کردم که نیازی به مهدکودک رفتن نباشه و شما پیش بابا اصغر میمونی تا من برگردم.
ارزوی دوم هم که دم دم های اخر سال 93 محقق شد بمونه به وقتش
برات مینویسم عیدی سال 94 بود که خدا درست روز سالگرد حج رفتنمون داد
یه خبر خوش دیگه : ایشاله اخرهای تیر ماه یه پسرخاله ی دیگه به جمع گرممون
اضافه میشه داداش آقا دانیال گل گلاب ، عزیزان دل خاله فلوریا تو هم مثل
خودم دختر خاله دار نشدی برا خودت یکه تازی می کنیخدا فرج خیر بده به خاله
سونیا بی صبرانه منتظر زمینی شدن فینگیلی نازمون هستیم
عید امسال هم بابا اصغر مارو غافلگیر کرد و رفتیم آنتالیا هزارماشاله به این شیطنت هات.
یه لحظه آروم و قرار نداشتیم هتل ما ناشیرا بود و محوطه ی هتل تا لب دریا پر از
استخر های جینگلی فینگلی بود . کلا منو بابا دوتا بادی گارد تمام وقت برای شما بودیم
در حسرت یک قدم زدن رومانتیک موندیم یه روز بارون بارید هوا فوق العاده عالی شد همه
عاشقانه قدم میزدن و از رنگین کمان و هوا و صدای پرنده ها و دریا لذت می بردن اونوقت ما
حلزون جمع می کردیم بعد بارون همه جا پر از حلزون های خوشگل و خیلی بزرگ شد .
واقعا قشنگ بودن صبح ها هم رو تنه ی درخت ها افتاب پرست بود که اونا هم برامون
جالب بودن. هتلمون خیلی خوب بود . برا بچه ها پارک و مهدکودک ، استخر مخصوص ،
غذاخوری مخصوص کودک با غذاهای مخصوص کودک و دیسکو کودک داشت ایشاله که
همیشه خنده رو لبات باشه
دیانا قبل پرواز
دیانا در هواپیما
دیانا در فرودگاه آنتالیا
دیانا در لابی هتل
دیانا لحظه ی سال تحویل که به وقت ایران در ساعت 2 و 15 دقیقه و 11 ثانیه روز شنبه 1 فروردین 1394بود
سفره ی هفت سین که توی لابی هتل گذاشته بودن
ساحل دریا
قطار غذاهای کودک در رستوران
آب نمای لابی هتل
استخر داخلی هتل
حلزون های محوطه بعد از بارون باریدن
مین جانگوی مامان و بابا
دیانا در پارک کودک هتل
دیانا در مهدکودک هتل
دیانا در پیاده روی صبحگاهی در محوطه ی هتل
محوطه ی هتلمون
دیانا در یکی از مراکز خرید
یه جایی رو مختص کودکان کرده بودن که بچه ها میرفتن نقاشی می کشیدن
دیانا در دیسکو کودکان
البته هنوز شروع نشده بود
دی جی دیانا بگوری
دیانا در کنار میوه و سبزی ارایی سرآشپزان هتل
برای هر وعده غذایی اینطوری هنرنمایی هم می کردن
سفره ی هفت سین فرودگاه تبریز
****************************
آلبوم دیانا
تکالیف دیانا گلی
دوست داریم نازدونه