ماه هفدهم
عکس های ماه هفدهم
سلام به روی ماه دختر نازم
شانزده ماهگیت مبارک پرنسس کوچولو
دلبری هاتو قربون ، نازو اداتو قربون
فدات بشم الهی ، چه خوشگلی چه ماهی
( چه شعری گفتم)
بریم سراغ اضافه کردن کلمات جدید به لغت نامه ات :
هوو : هلو
نانا : نازی
نی نی
اوف : جایی که زخمی بشه
قاقا : قاقا نونوچه
عشقت شده تاب بازی! قبلا چنان رقبتی نشون نمیدای ولی نزدیک دو هفته ست که 1 الی 1/5 ساعت توش می شینی و بعد ما به زور برت میداریم فکر کنم ریشه ی این علاقه ی شدید بر می گرده به سوار شدن ما توی شهر بازی به کشتی صبا !!!!!!!!بله مامانی درست شنیدی کشتی صباااااااااااااااا! همشم تقصیر بابا اصغر بود که ما رو اغفال کرد!! ما سه تا با خاله سونیا اینا! پدر جون و مادر جون سوار نشدن! هی ما گفتیم بابا بی خیال بچه ست میترسه هی بابا اصغر گفت نه دختر من شیر زنه!!!دانیال که از اول تا آخرش می خندید ! شما بغل بابا اصغر نشسته بودی.منو خاله سونیا هم به خاطر اینکه نترسی هی باهات صحبت می کردیم. خدا رو شکر که ختم به خیر شد. درسته که چشمات از کاسه دراومده بود ولی اصلا گریه نکردی خدایش من که داشتم بالا میاوردم چه برسه به شما حالا قیافه شما و بابا اصغر رو بگو بعد از تموم شدن این شیطنت های کودک درون بابا اصغر کی تموم میشه الله و علللللللللللللللللم
با پیشی های محل هم که دوست شدی حسابی! یه گربه ی توی حیاط همسایه زایمان کرده یکی از بچه هاش نا اهل از آب دراومده و هی توی کوچه ول معطله.ما هم برا اینکه باهاش دوست بشیم بهش شیر میدیم اونم از نوع پرچرب ش!! در خونه که باز میشه شما هی می گی پیشته پیشته بعدش با دستت بیا بیا می کنیدانیال اینا هم یه گربه ای به نام *تامی* دارن که چند وقتیه 4 تا بچه به دنیا آورده. یکی از بچه هاش عاشق دانیاله .
علاقه ات به دردر هم که نگووووووووووووووووووووووووو! کفش هاتو برمیداری د بدوووووووووو امااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا پدرمو درمیاری با این لباس پوشیدنت!!!!!!!!!!!!! خیلی بد اونقی می کنی! لباس های ما رو میاری که ما بپوشیم بریم دردر ولی نوبت خودت که میرسه زود میری غایم میشی!!! بعدشم که گریه و زاری و...!!
وقتی می خوای خودتو برامون لوس کنی یه * ی * به اخر مامان و بابا اضافه می کنی و میشه :
مامانی
بابایی
وقتی کارای رو که منع کردمو انجام میدی بلافاصله خودت صدام می کنی !!!!!!!!!!!!
نمیدونم می خوای لج منو دربیاری یا اینکه ....!!!!!!!!!!!!
علاقه ات به مسواک زدن ستودنیه ولی توی اینکار هم زیاده روی می کنی!! 24 ساعته مسواک توی دستته و هی باهاش دندوناتو مسواک میزنی!!!
یه چند وقتیه دیگه کلمه ی پدر رو نمی گی و به پدر جون هم می گی : مامان!!!!!!!!!!!!!!
خوبه اول از همه کلمه ی پدر رو گفتی شیطون بلاااااااااااااااااا حالا چی شده!!!!!!!!!
بازی دالی موشه رو خیلی دوست داری. بازی کلاغ پر رو هم مادر جون بهت یاد داده .
تنقلات مورد علاقه ات : چوب شور و پفیلا
به چیزای شیرین زیاد علاقه نداری!! مثلا بیسکوئیت و کیک و ...
بستنی پاستوریزه هم که اصلا دوست نداری!! ولی بستنی سنتی می خوری اونم حالا نه با ولع خاصی که بچه های دیگه می خورن!!
قربون از خواب پاشودنت برم من . هر وقت پاشی با یه لحن معصومانه صدام می کنی : مامااا این لحنه معصومانت هم خیلی دیگه معصومانه است! طوری که جیگر آدم کباب میشه
یه چیزیم برات بنویسم تا کلی بخندی!! امروز صبح برای اولین بار یه * مگس * دیدی!! رفتارت خیلی جالب بود. پنجره ی اتاقت باز بود یه مگس اومده بود تو. اولش که دیدی هی گفتی :
اِ ااااا
بعدشم افتادی دنبالش از جلوی چشمت که ناپدید می شد بازم می گفتی : اِا
فکر کنم با خودت فکر کردی یه دوست جدید پیدا کردی که داره باهات دالی موشه بازی می کنه
قربون دختر مهربونم برم که حتی به مگس هم محبت می کنه
*******
اندر احوالات دیانا بانو
92/6/7
قربون دختر نازنازی خودم برم که این روزها دلبری هاش دو صد چندان شده
اول اینو بگم که عکس انداختن از شما برامون حکایتی شده!!! از بس تکون می خوری همه ی عکس ها تار میشن خود دانی بعدا که بزرگ شدی نگی مامان چرا عکسام کم شده!!
خوب بریم سراغ دلبرهات:
وقتی می خوای بیای بغلمون دستاتو باز می کنی و سرتو تکون میدی طوری که انگار ما می خوایم بیایم بغل تو
وقتی خوابت میاد میای دستمو می گیری میبری اتاقت و جلوی تخت وایمیستی می گی : لا لا
وقتی می خوایم بریم دردر تا در کوچه رو باز می کنیم سرتو میندازی پایین و یه مسیر L مانند میری تا میرسی به سوپرمارکت محله بدون اینکه پشت سرتو نگاه کنی ببینی آیا پدر مادری هست یا نه!!! وقتی رسیدی جلوی درش وایمیستی می گی قاقا
تازگی ها کاشف به عمل اومده که بستنی میوه ای *فروتاره* رو خیلی دوست داری
توی خونمون یه کابینت توی اشپزخونه ست که همیشه پر از قاقانونچه ست . همه ی بچه های فامیل میدون که اونجا سوپر مارکت مامان فلوریاست شما هم که فهمیدی هر وقت قاقا بخوای میری جلوش وایمیستی می گی : قاقا تنها قاقایی هم که می خوری : چوب شوره به ما بقی علاقه نداری
از بن بن بن چهار تا کارتو بلدی:
دوو = توپ
بابا
ماما
دس = دست
از کتابچه حیوانات هم اردک و مرغ و جوجه رو بلدی که هر وقت اونا رو می بینی صدای اردک رو که توی مسافرت یاد گرفتی درمیاری : قاااااااااقاااااوقتی هم گربه رو می بینی می گی : پیشی
وقتی چوکولوتر بودی به عروسک هات بی تفاوت بودی ولی الان علاقه مند شدی و هی بغلشون می کنی و صورتشونو ناز م می کنی و می گی : نانا ( نازی)
چندتا عکس بی کیفیت هم داریم که گفتیم همینا رو بذاریم : کاچی بهتر از هیچی
این مسواک انگشتی که توی دستته و داری مسواک میزنی
یکی از پیشولهای دانیال به نام * آلینا*
وقتی میریم خونه ی خاله سونیا اینا یهو جیم فنگ میزنی !!!!! به صورت نامحسوس که تعقیب می کنیم می بینیم میری سرویس روشویی خاله سونیا اینا !!! نمی دونم چرا عاشق اونجا شدی و بست اونجا می شینی !! انگار پذیراییشون اونجاست
*************************************************************
شهریور ماه بهترین ماه سال برای مامان فلوریا
92/6/10
سلام به نازگلکم.قربونت برم عزیزم. اول یه کاریی رو که یاد گرفتی رو بگم بعد بریم سر اصل مطلب:
تسبیحات خانم فاطمه زهرا ( اونروز بعد از نمازم تسبیحات رو داشتم می گفتم که دیدم با دقت داری منو نگاه می کنی بعد اومدی توی بغلم نشستی انگشت اشاره ی دست سمت راست رو مثل من هی رو دست چپت کوبیدی )
علت انتخاب این تیتر اینه که مامان فلوریا متولد شهریوره و سالگرد ازدواجمون هم شهریور ماهه. کلا شهریور ماه ، ماه رومانتیکی برای منه درست روز سالگردمون نهمین دندونت هم دراومد
هر روز با شوق دیدنت چشم می گشایم و وقتی تو را در کنارم می بینم دوست دارم بارها وبارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده ی شکر کنم که چون تویی را به من هدیه داد. سالروز اغاز با هم بودنمان مبارک
مثل همیشه بابا اصغر سنگ تموم گذاشته بود کیک دسپخت خود بانووووووووووووووو هستش 5 شمع خوشگل به مناسبت پنجمین سالگرد ازداواجمون
به جای ما شما فوت کردی
اینم مراحل فوت کردن
و پایان پنجمین سال
**************************************
ماه من ، دختر من
92/6/18
یه دختر دارم شاه نداره
صورتی داره ماه نداره
ار خوشگلی تا نداره
به کس کسونش نمیدم
به همه کسونش نمیدم
به راه دورش نمیدم
به حرف زورش نمیدم
به کسی میدم که کس باشه
پیرهن تنش اطلس باشه
دختر من رفیق من
همنفسو شفیق من
دختر من یار مامان
شمع شب تار مامان
قربون ناز دختر یکی یدونمون اول بریم سراغ لغت نامه ات و دو کلمه بهش اضافه کنیم:
پا
دس = دست
وقتی می گم پاهاتو کو پاهتو می کوبی رو زمین هی می گی پاپاپا
وقتی می گم دستات کو دستاتو باز و بسته می کنی می گی دس دس دس
وقتی می خوام پوشکتو عوض کنم تا شلوارتو درمیارمو می گم بدو حموم با سرعت جت میری در حموم رو میزنی و وایمیستی تا من بیابم درو باز کنم بریم تو بشورمت
ادکلنو برمیداری هی می گی تیس تیس
هر شب قبل از خواب می گم بریم مسواک بزنیم میری دم در دستشویی می شینی من مسواکتو میارم و به نحو احسنت این فریضه رو انجام میدیم
وقتی شلوغی می کنی بهت که اخم می کنم فوری میپری بغلم بوسم می کنم و ما هم سریع از خود بی خود می شویم
کارتونهای مورد علاقه ات:
اسکار
بچه ها بیاین تماشا
آقای خط
تام و جری
پینگو پینگو
نماهنگ های شبکه ی پویا
لالایی کودکان
و از هم مهمتر پیام بازرگانی شبکه پویا
روز دختر یه جشن سه نفره گرفتیم و بنده برات کیک پختم شمع یکسالگیتو گذاشتیم و بیش از ده بار روشن کردیم شما فوت کردی. آخه علاقه ی شدیدی به فوت کردن شمع داری.
و حرف آخر:
توی کارتهای بن بن بن هر وقت آب رو نشون میدم و می گم این چیه : می گی آب بیدی هی می گم دیانا فقط بگو آب شما هم هی می گی آب بیدی